خبرگزاری ورزش والیبال : برای خود حسابی معروفند. در شهرت فضای مجازی، کم از قهرمانان تیم ملی والیبال مردان ندارند. آنها اعضای تیم قهرمان لیگ برتر والیبال هستند؛ بچههایی که همه در تیم ملی والیبال هم بازی میکنند.
با مربيشان مهمان ما بودند. مونا خواجهكلايي، فرنوش شيخي، شبنم عليخاني و مهسا صابري، دختران تيم گاز تهران، به سؤالات ما درباره واليبال، محبوبترين ورزش اين روزهاي كشور، پاسخ دادند؛ ورزشي كه جهاني شده است. پسرانش در آستانه صعود به المپيك هستند و دخترها اگرچه در آسيا هنوز فاصله زيادي تا موفقيت دارند اما با درخشش در ليگشان، براي خود شهرت زيادي كسب كردهاند. آنها در اين گفتوگو از رؤياها و مشكلاتشان ميگويند.
چقدر دوست داريد پيشرفت كنيد؟ حضور در مسابقات رسمي با پوشش مصوب و البته مربي خارجي شايد يك برهه تاريخي باشد. تقريباً نسل اول تيم ملي ميشويد.
مونا: الان با اين سرمربياي كه براي پايه آوردهاند، به گوش ما رسيده است كه ميخواهد با بزرگسالان كار كند. ما خيلي ممنونيم از اينكه آقاي داورزني اين مربي را آوردهاند و اين نشان ميدهد كه به فكر هستند.
فرنوش: گفتند ما اين مربي را ميسنجيم و اگر خوب باشد، براي بزرگسالان هم از او استفاده ميكنيم و اگر مورد تأييد واقع شد، به عنوان سرمربي تيم ملي ميگذاريم.
شبنم: وجود يك مربي خارجي همه مشكلات را حل نميكند. آنقدر كه گفتهايم سفر تداركاتي براي ما لازم است، خسته شدهايم. تمريناتي كه مربي خارجي قرار است بدهد، مربيان ما هم ميدهند، همان حرفها را هم ميزنند ولي وقتي بازي تداركاتي نداشته باشي، بلد نيستي با هر تيمي چطور و با چه سبكي بازي كني.
شما با اين مربي حتي حرف هم نزدهايد اما انگار خيلي خوشبين نيستيد؟
مهسا: ما چندين سال است اين حرفها را ميزنيم. سفر تداركاتي خواستهاي است كه ما از سال 86 تا حالا داريم. ميگوييم و ميگويند باشد، حالا بعد! يا حالا تيم ملي مردان مسابقه دارد بعد! از يك جايي به بعد ما انتظار داريم به فكر ما هم باشند. به خاطر اينكه مردم وقتي تيم ملي مردان اين همه پيشرفت كرده است، بارها آمده و گفتهاند پس چرا تيم خانمها پيشرفت ندارد؟ تا كي قرار است هشتم باشيم؟
شبنم: الان مربي خارجي آوردهاند، ما ميرويم و ميآييم باز هشتم ميشويم و دقيقاً اين جمله را خواهيم شنيد كه مربي خارجي هم برايشان آوردند و باز هم هشتم شدند. مربي خارجي به تنهايي كافي نيست. او هم ابزار ميخواهد و نميتواند معجزه كند.
خود شما به روزمرگي عادت كردهايد؟ فكر نكرديد ميتوانيد در ليگ روسيه يا ايتاليا بازي كنيد؟ پيشنهادي داشتيد؟
شبنم: من و فرنوش دو سال پيش از قزاقستان پيشنهاد داشتيم، ولي چون دعوتنامهاي نديديم و تلفني بود، نرفتيم. ما ميتوانيم برويم آن طرف زندگي كنيم ولي نميرويم، چون دوست داريم اينجا باشيم. من يعني همه ما حاضر نيستيم براي بازي در ليگهاي خارجي از كشورمان و تيم ملي جدا شويم.
مونا: الان ليگ تركيه و قزاقستان حجاب را قبول ندارد و اگر آن طرف بازي كنيم، ديگر نميتوانيم اينجا بازي كنيم. قوانين واليبال طوري است كه مثلاً يا بايد كل تيم پوشششان حجاب باشد يا هيچ كدام. يعني نميشود يك نفر در تيمي حجاب داشته باشد.
فرنوش: ما حتي نميتوانيم برويم كه ديگر نياييم. براي بازي در هر تيم معتبري آيتيسي ميخواهيم و فدراسيون به ما رضايتنامه نميدهد. مجبوريم برويم در يك ليگ ضعيف مثل دبي 3، 4 سال بازي كنيم و بعد ديگر كشورهاي اروپايي ما را نميخواهند. ما دوست داريم همين جا تلاش كرده و در تيم ملي كشورمان پيشرفت كنيم.
مهسا: در نهايت آيتيسي فدراسيون را ميخواهد ولي مهم اين است كه همه ما ميخواهيم در كشورمان بازي كنيم، با همين پوششمان و تيم ملي كشورمان...
رؤيايتان چيست؟ اين تيم قرار است كجا برود؟ البته اگر رؤيايتان اين نباشد كه كلاً از تيم ملي خداحافظي كنيد.
شبنم: خسته شدهايم. 6 سال است كه در يك شرايط هستيم. مدام يا در حال درجا زدنيم يا اوضاع بدتر ميشود. هيچ انگيزهاي براي تمرين و بازي نداريم. اينكه ميگويند فقط هدف حضور است، واقعاً براي ما هم انگيزهاي نميگذارد.
خب يك بار برويد مقام ششم بياوريد.
مهسا: همين است ديگر، ما در رستوران فدراسيون هم ميرويم ميگويند باز ميخواهيد هشتم شويد؟
فرنوش: مسئولان هم مدام ميگويند برويد، اخلاقتان خوب باشد، بقيه مسائل مهم نيست. راستش از ما نتيجه نميخواهند و اعتماد هم ندارند كه بتوانيم برويم و موفق شويم.
شبنم: احساس مسئوليتي كه بايد باشد، نيست. اگر من بدانم واقعاً يك نفر هست كه از من ميخواهد پنجم شوم، اگر يك بازي ببازم، با خودم ميگويم واي برگردم چه ميشود؟
مونا: ما يك بدشانسي خيلي بزرگ و فراتر از همه اينها داريم؛ در واليبال، تيمهاي آسيايي، تيمهاي بزرگ دنيا هستند و با همان تركيبي كه در المپيك بازي ميكنند، جلوي ما هم با همان 6 نفر بازي ميكنند.
چه شد سلفي براي حمايت از بيماران ايدز گرفتيد؟ برنامه خاصي براي آن داشتيد؟
فرنوش: براي حمايت از بچههاي مبتلا به ايدز از ما خواستند و ما هم استقبال كرديم. گفتند براي بچههايشان تولد ميگيرند و شما هم براي خوشحال كردن آنها بياييد. ما هم قبول كرديم.
مونا: تايم زيادي از تمريناتمان را هم به آنها اختصاص داديم.
با اين اتفاق يكباره مطرح شديد، فالوئرهايتان بالا رفت و...
مونا: نه، اتفاقاً برعكس بود. ما چون فالوئر زيادي داشتيم، خواستند اين عكس را همه در اينستاگرامهايمان بگذاريم.
اوضاع ليگ چطور است؟ قهرماني چسبيد؟
مهسا: واقعاً بايد تشكر كنيم از مربي خوبمان خانم صديقي و زحمات خانم سليماني.
مونا: و البته از مديران تيم گاز.
فرنوش: سطح ليگ خيلي بالا نيست و كورس بين دو تيم است اما
بچهها با تمام وجودشان بازي ميكنند. اين حرفه ماست و دوستش داريم. واليبال شايد خيلي به خاطر تيم ملي مردان سر و صدا كرده است ولي واقعاً اين چيزي كه درباره آن صحبت ميكنند، نيست. من خودم واليباليست هستم و نبايد اين را بگويم ولي ما در كل 15 بازيكن حرفهاي نداريم اما شايد چون واليبال ورزش اول بانوان كشور ماست، هميشه در چشم است. ليگ بسكتبال و فوتبال واقعاً ليگ قوياي دارد.
مهسا: دقيقاً همينطور است. خيلي از بچههاي تيمهاي شهرستاني حتي قرارداد هم ندارند اما به عشق ورزش حرفهاي، در واليبال بانوان فعاليت ميكنند.
منبع : روزنامه خبر ورزشی
والیبال بانوان ,
مصاحبه ,
نویسنده : عادل خدرخوجه |
بازدید : 409 |
تاریخ : سه شنبه 18 اسفند 1394 |
نظرات : 0 |